دسته بندی سوال: تفاوت لغات شبیه بهم در انگلیسی

راهنمای زبان آموز

تفاوت بین لغات one و a

تفاوت بین لغات one, a

  1. One (یک):
  • One person can make a difference. (یک نفر می‌تواند تغییری را به وجود آورد.)
  • I have one brother and two sisters. (یک برادر و دو خواهر دارم.)
  1. A (یک):
  • I saw a dog in the park. (من یک سگ را در پارک دیدم.)
  • She bought a new car yesterday. (او دیروقترو یک ماشین جدید خرید.)

تفاوت بین لغات begin و start و commence

تفاوت بین لغات begin, start, commence:

  1. Begin (شروع کردن):
  • Let’s begin the meeting with a brief introduction. (بیایید با یک معرفی مختصر از جلسه شروع کنیم.)
  • The concert will begin at 8 p.m. sharp. (کنسرت ساعت ۸ شب به طور دقیق شروع خواهد شد.)
  1. Start (شروع کردن):
  • I need to start working on my assignment. (باید شروع به کار بر روی تکلیفم کنم.)
  • They decided to start a new business together. (آن‌ها تصمیم گرفتند به همراه یکدیگر یک کسب و کار جدید راه اندازی کنند.)
  1. Commence (آغاز کردن):
  • The event will commence at 6 p.m. with a ribbon-cutting ceremony. (رویداد ساعت ۶ عصر با مراسم بریدن نوار شروع خواهد شد.)
  • The construction of the new building will commence next month. (ساخت ساختمان جدید در ماه آینده آغاز خواهد شد.)

تفاوت بین لغات talk و speak

تفاوت بین لغات talk , speak

  1. Talk (صحبت کردن):
  • She talks to her best friend on the phone every day. (او هر روز با دوست صمیمی خود تلفنی صحبت می‌کند.)
  • The teacher asked the students to talk about their summer vacations. (معلم از دانش‌آموزان خواست تا درباره تعطیلات تابستانی خود صحبت کنند.)
  1. Speak (سخن گفتن):
  • He can speak three languages fluently. (او می‌تواند به سه زبان روان صحبت کند.)
  • The spokesperson will speak at the press conference tomorrow. (نماینده سازمان در کنفرانس خبری فردا سخن خواهد گفت.)

تفاوت بین لغات win و beat

تفاوت بین لغات win و beat:

  • Win (بردن): به معنای کسب پیروزی در یک رقابت یا مسابقه است.
    • Examples:
      1. Our team won the championship. (تیم ما قهرمانی را به دست آورد.)
      2. She won first place in the swimming competition. (او مقام اول در مسابقات شنا را کسب کرد.)
    • Beat (شکست دادن): به معنای شکست دادن یا غلبه بر یک رقیب است.
      • Examples:
        1. The home team beat their rivals in a close match. (تیم میزبان در یک بازی نزدیک به رقبایش غلبه کرد.)
        2. He was determined to beat his opponent in the chess game. (او مصمم بود رقیب خود را در بازی شطرنج شکست دهد.)

تفاوت بین لغات till و until و by و as so far as و up to و to

تفاوت بین لغات till و until و by و as so far as و up to و to:

  • Till / Until (تا): این عبارت‌ها به معنای زمانی هستند که یک رویداد اتفاق می‌افتد یا وقتی که یک حالت برقرار است و به زمان پایان رسیدن یک عمل اشاره می‌کنند.
    • Examples:
      1. Please wait here until I return. (لطفاً تا زمان بازگشت من اینجا صبر کنید.)
      2. I’ll be working till late tonight. (تا دیروقت امشب در حال کار خواهم بود.)
    • By (تا): به معنای زمانی است که یک عمل اتفاق می‌افتد یا زمانی که عملی انجام شده است.
      • Examples:
        1. I will finish my work by 5 PM. (تا ساعت ۵ عصر کارم را تمام می‌کنم.)
        2. Please submit your report by tomorrow. (لطفاً گزارش خود را تا فردا تحویل دهید.)
      • As so far as / Up to / To (تا): این عبارت‌ها به معنای رسیدن به یک محدوده‌ای است و ممکن است به معنای محدودیت در زمان، مکان یا حدود دیگری باشد.
        • Examples:
          1. The sale is valid up to the end of the month. (فروش تا پایان ماه اعتبار دارد.)
          2. The road is closed up to the next intersection. (جاده تا تقاطع بعدی بسته است.)

تفاوت بین لغات no sooner و scarcely و hardly

تفاوت بین لغات no sooner و scarcely و hardly:

  • No sooner (هیچ‌وقت نه): این عبارت معمولاً با استفاده از “than” بعد از آن بکار می‌رود و به معنای اتفاق افتادن یک رویداد به سرعت بعد از یک رویداد دیگر است.
    • Examples:
      1. No sooner had I arrived home than it started raining heavily. (هیچ‌وقت نه به خانه رسیده بودم که باران شدید شروع شد.)
      2. No sooner did she finish cooking than the guests arrived. (هیچ‌وقت نه او آشپزی را تمام کرد که میهمان‌ها آمدند.)
    • Scarcely (به ندرت) / Hardly (به سختی): این عبارت‌ها به معنای بسیار کم یا به ندرت اتفاق می‌افتد و در جملات منفی استفاده می‌شوند.
      • Examples:
        1. She had scarcely finished speaking when the power went out. (به ندرت او صحبت را تمام کرده بود که برق قطع شد.)
        2. He could hardly believe his eyes when he saw the surprise. (به سختی می‌توانست باور کند چشمانش را وقتی مفاجایی را دید.)

تفاوت بین لغات lay و lie

تفاوت بین لغات lay و lie:

  • Lay (گذاشتن یا قرار دادن): به معنای قرار دادن چیزی در یک موقعیت خاص است.
    • Examples:
      1. Please lay the plates on the table. (لطفاً بشکن‌ها را روی میز قرار دهید.)
      2. She laid the baby gently in the crib. (او نرم‌نرمک نوزاد را در تختخواب قرار داد.)
    • Lie (خوابیدن یا قرار گرفتن): به معنای قرار گرفتن در یک موقعیت خاص است.
      • Examples:
        1. I need to lie down and rest for a while. (باید خوابیده و برای مدتی استراحت کنم.)
        2. The book lies open on the table. (کتاب بر روی میز باز است.)

تفاوت بین لغات afternoon و evening و night

تفاوت بین لغات afternoon و evening و night:

  • Afternoon (بعدازظهر): مدت زمانی است که بین ساعت 12 ظهر و غروب رخ می‌دهد.
    • Examples:
      1. Let’s meet for lunch in the afternoon. (بیایید برای ناهار در بعدازظهر دیدار کنیم.)
      2. She likes to take a nap in the afternoon. (او دوست دارد در بعدازظهر زمانی خوابیده باشد.)
    • Evening (عصر): معمولاً مدت زمانی است که بین غروب و شب رخ می‌دهد.
      • Examples:
        1. We went for a walk in the park in the evening. (ما عصری برای پیاده‌روی به پارک رفتیم.)
        2. She has a dance class in the evening. (او عصری کلاس رقص دارد.)
      • Night (شب): زمانی است که خورشید غروب شده و تاریکی فراگیر می‌شود.
        • Examples:
          1. He likes to stargaze at night. (او علاقه‌مند است شب‌ها به ستاره‌نگاری بپردازد.)
          2. I couldn’t sleep well last night. (شب گذشته خوب خواب نیاوردم.)

تفاوت بین لغات all و whole

تفاوت بین لغات all و whole:

  • All (همه): به معنای تمامی اعضا یا موارد یک مجموعه است.
    • Examples:
      1. All students must attend the meeting. (تمامی دانش‌آموزان باید در جلسه شرکت کنند.)
      2. I’ve read all the books on this shelf. (همه کتاب‌های این قفسه را خوانده‌ام.)
    • Whole (کل): به معنای یک واحد یا مجموعه کامل است.
      • Examples:
        1. She ate the whole pizza by herself. (او تمام پیتزا را خودش خورد.)
        2. The whole town gathered to celebrate the victory. (تمام شهر برای جشن پیروزی جمع شد.)

تفاوت بین لغات custom و habit

تفاوت بین لغات custom و habit:

  • Custom (سنت یا رسم): به معنای تمامی عملکردها و رفتارهایی است که به طور عمومی در یک جامعه خاص قابل مشاهده است.
    • Examples:
      1. It is a custom to exchange gifts during the holiday season. (معمول است که در طول فصل تعطیلات هدایا را تبادل کنیم.)
      2. The wedding customs in their culture are quite different from ours. (رسوم عروسی در فرهنگ آنها کاملاً با رسوم ما متفاوت است.)
    • Habit (عادت): به معنای رفتار یا روند عملی است که شخص به طور مکرر و بی‌توجه به وقت یا مکان مشخصی انجام می‌دهد.
      • Examples:
        1. He has a habit of drinking coffee every morning. (او عادت دارد که هر صبح قهوه بنوشد.)
        2. It’s a bad habit to bite your nails. (خوردن ناخن یک عادت بد است.)

تفاوت بین لغات say و tell

تفاوت بین لغات say و tell:

  • Say (گفتن): به معنای انتقال کردن کلمات یا عبارات به صورت شفاهی است.
    • Examples:
      1. He said he would come to the party. (او گفت که به مهمانی خواهد آمد.)
      2. Please say hello to your parents for me. (لطفاً به والدینتان سلام برسانید.)
    • Tell (گفتن، اطلاع دادن): به معنای انتقال کردن اطلاعات به صورت شفاهی به فرد دیگری است.
      • Examples:
        1. She told me her secret. (او راز خود را به من گفت.)
        2. Can you tell me the way to the nearest post office? (می‌توانید به من راهی به نزدیک‌ترین اداره پست را بگویید؟)

تفاوت بین لغات by و with

تفاوت بین لغات by و with:

  • By (توسط): به عنوان حالتی برای نشان دادن وسیله یا روش استفاده می‌شود.
    • Examples:
      1. The book was written by a famous author. (کتاب توسط یک نویسنده مشهور نوشته شده است.)
      2. I traveled to the city by train. (با قطار به شهر سفر کردم.)
    • With (با): معمولاً برای نشان دادن همراهی یا استفاده از چیزی استفاده می‌شود.
      • Examples:
        1. She walked to school with her best friend. (او با دوست خوبش پیاده به مدرسه رفت.)
        2. He painted the picture with a brush. (او تصویر را با قلم مرکب نقاشی کرد.)

تفاوت بین لغات pour و spill

  1. تفاوت بین لغات pour و spill:
  • Pour (ریختن با عملیات متمرکز): به معنای ریختن یا ریختن مایعی به صورت متمرکز از یک وسیله یا ظرف است.
    • Examples:
      1. She poured a glass of water for me. (او یک لیوان آب برایم ریخت.)
      2. The waiter poured the wine into our glasses. (سرویسکار شراب را در لیوان‌های ما ریخت.)
    • Spill (ریختن ناخواسته): به معنای ریختن ناخواسته مایعی است که ممکن است به دلیل تصادف یا عدم توانایی در کنترل آن رخ دهد.
      • Examples:
        1. Be careful not to spill your coffee on the carpet. (مراقب باشید که قهوه‌تان را روی فرش ریخته نکنید.)
        2. He accidentally spilled the milk while pouring it into the bowl. (او به طور تصادفی شیر را هنگام ریختن آن در کاسه ریخت.)

تفاوت بین لغات wage و salary

  1. تفاوت بین لغات wage و salary:
  • Wage (حقوق ساعتی): پرداختی است که بر اساس تعداد ساعت کاری انجام شده تعیین می‌شود. معمولاً برای کارگران مشاغل ساده و غیرمتخصص استفاده می‌شود.
    • Examples:
      1. He earns an hourly wage of $15. (او هر ساعت 15 دلار دریافت می‌کند.)
      2. The workers are demanding higher wages. (کارگران درخواست حقوق بیشتری دارند.)

 

 

    • Salary (حقوق ماهیانه): معمولاً به مبلغ پرداختی به صورت ماهانه به یک کارمند یا متخصص اشاره دارد.
      • Examples:
        1. She has a high salary as a doctor. (او به عنوان پزشک حقوق بالایی دریافت می‌کند.)
        2. The company offered him a generous salary package. (شرکت به او یک بسته حقوقی بخشایش‌آمیز ارائه کرد.)

تفاوت بین لغات “in” و “into”

تفاوت بین لغات “in” و “into”

 

  1. “In” به معنای داخل یک مکان و در حال اقامت در آن استفاده می‌شود.
    •  Examples:
      • I am in the office right now. (در حال حاضر در دفتر هستم.)
      • The keys are in the drawer. (کلیدها در دراور هستند.)
  1. “Into” به معنای وارد شدن یا تبدیل شدن به داخل یک مکان استفاده می‌شود.
    • Examples:
      • He jumped into the pool. (او به استخر پرید.)
      • She turned the car into the parking lot. (او ماشین را وارد پارکینگ کرد.)

تفاوت بین لغات “already”, “yet” و “still”

تفاوت بین لغات “already”, “yet” و “still”:

  1. “Already” به معنای قبلاً، پیش‌تر، قبل از انتظار و در زمانی قبل از حال استفاده می‌شود.
    • Examples:
      • He has already finished his homework. (او قبلاً تکالیفش را تمام کرده است.)
      • Have you already eaten lunch? (آیا قبلاً ناهار خورده‌اید؟)
  1. “Yet” به معنای هنوز، تاکنون، و در زمانی که انتظار می‌رود اتفاق بیفتد استفاده می‌شود.
    • Examples:
      • They haven’t arrived yet. (آن‌ها هنوز نرسیده‌اند.)
      • Has the package arrived yet? (آیا بسته تاکنون رسیده است؟)
  1. “Still” به معنای هنوز، همچنان، و در زمانی که عملی ادامه دارد استفاده می‌شود.
    • Examples:
      • It’s still raining outside. (هنوز بیرون باران می‌بارد.)
      • She is still working on her project. (او هنوز در حال کار روی پروژه خود است.)

تفاوت بین لغات “steal”, “rob” و “burgle”

تفاوت بین لغات “steal”, “rob” و “burgle”:

  1. “Steal” به معنای دزدیدن یا سرقت کردن مخفیانه و بدون اجازه است.
    • Examples:
      • Someone stole my wallet while I was shopping. (هنگامی که در حال خرید بودم، کسی کیف پولم را دزدید.)
      • He was caught stealing from the store. (او به جرم سرقت از فروشگاه دستگیر شد.)
  1. “Rob” به معنای سرقت کردن با استفاده از تهدید و خشونت است.
    • Examples:
      • The bank was robbed by masked gunmen. (بانک توسط مسلحانه‌های پنهان شده سرقت شد.)
      • They were robbed at knifepoint on their way home. (آن‌ها در طول راه به خانه با چاقو تهدید شدند و سرقت شدند.)
  1. “Burgle” به معنای سرقت کردن یک مکان واکنش‌ها و اشیاء مقداری است.
    • Examples:
      • Their house was burgled while they were on vacation. (خانه‌شان در حالی که در تعطیلات بودند سرقت شد.)
      • The burglars stole valuable jewelry from the museum. (سارقان جواهرات گران بهای موزه را دزدیدند.)

تفاوت بین لغات “travel”, “trip” و “journey”

تفاوت بین لغات “travel”, “trip” و “journey”

  1. “Travel” به معنای سفر کردن به یک مکان دورتر و عبور از مسافت زیاد است.
    • Examples:
      • I love to travel and explore new countries. (عاشق سفر کردن و کاوش کردن در کشورهای جدید هستم.)
      • They are planning to travel around the world next year. (آن‌ها قصد دارند سال آینده سفر به اطراف جهان داشته باشند.)
  1. “Trip” به معنای سفر کوتاه مدت است که معمولاً برای یک هدف خاص انجام می‌شود.
    • Examples:
      • We went on a weekend trip to the beach. (ما برای یک سفر آخر هفته به ساحل رفتیم.)
      • She is planning a business trip to London. (او قصد دارد یک سفر تجاری به لندن داشته باشد.)
  1. “Journey” به معنای یک سفر طولانی و معمولاً پر ماجرا است.
    • Examples:
      • The journey from coast to coast took three days. (سفر از ساحل به ساحل سه روز طول کشید.)
      • He embarked on a spiritual journey to find himself. (او به یک سفر روحانی رفت تا خود را پیدا کند.)

تفاوت بین لغات “ill” و “sick”

تفاوت بین لغات “ill” و “sick”:

  1. “Ill” به معنای بیماری جدی و شایع است و به وضعیتی از لحاظ جسمی و عمومی اشاره دارد.
    • Examples:
      • She has been ill with the flu for a week. (او یک هفته است با آنفولانزا بیمار است.)
      • The doctor diagnosed him as seriously ill. (پزشک وضعیت او را به عنوان بیماری جدی تشخیص داد.)
  1. “Sick” به معنای بیماری عمومی و وضعیت نامطلوب جسمی استفاده می‌شود.
    • Examples:
      • I’m feeling sick. I think I ate something bad. (حالم بد است. فکر می‌کنم چیزی خورده‌ام که بد نباشد.)
      • She took the day off from work because she was sick. (او روز را از کار استراحت کرد چون بیمار بود.)

تفاوت بین لغات “hard” و “hardly”

تفاوت بین لغات “hard” و “hardly”:

  1. “Hard” به معنای سخت، دشوار، و کوشا است.
    • Examples:
      • He worked hard to achieve his goals. (او سخت کار کرد تا به اهدافش برسد.)
      • Learning a new language can be hard, but it’s worth it. (یادگیری یک زبان جدید ممکن است سخت باشد، اما ارزش دارد.)
  1. “Hardly” به معنای به سختی، به ندرت، و تقریباً نه استفاده می‌شود.
    • Examples:
      • She hardly ever goes out on weekdays. (او به ندرت در روزهای هفته بیرون می‌رود.)
      • I could hardly hear what he was saying. (نزدیک نزدیک می‌شنوید که چه می‌گوید.)